عضو شوید
عضویت سریع
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 1362 بازدید دیروز : 1147 بازدید هفته : 2595 بازدید ماه : 8023 بازدید کل : 558004 تعداد مطالب : 727 تعداد نظرات : 6 تعداد آنلاین : 1
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
دسته کتاب الکترونیک زیردسته شعر و داستان
کتاب گویای عقاب نویسنده : دکتر پرویز ناتل خانلری گشت غمناک دل و جان عقاب چو ازو دور شد ایام شباب دید کش دور به انجام رسید آفتابش به لب بام رسید باید از هستی دل بر گیرد ره سوی کشور دیگر گیرد خواست تا چاره ی نا چار کند دارویی جوید و در کار کند صبحگاهی ز پی چاره ی کار گشت برباد سبک سیر سوار گله کاهنگ چرا داشت به دشت ناگه ا ز وحشت پر و لوله گشت وان شبان ، بیم زده ، دل نگران شد پی بره ی نوزاد دوان کبک ، در دامن خار ی آویخت مار پیچید و به سوراخ گریخت آهو استاد و نگه کرد و رمید دشت را خط غباری بکشید لیک صیاد سر دیگر داشت صید را فارغ و آزاد گذاشت چاره ی مرگ ، نه کاریست حقیر زنده را فارغ و آزاد گذاشت صید هر روزه به چنگ آمد زود مگر آن روز که صیاد نبود آشیان داشت بر آن دامن دشت زاغکی زشت و بد اندام و پلشت سنگ ها از کف طفلان خورده جان ز صد گونه بلا در برده سا ل ها زیسته افزون ز شمار شکم آکنده ز گند و مردار بر سر شاخ ورا دید عقاب ز آسمان سوی زمین شد به شتاب گفت که : ‹‹ ای دیده ز ما بس بیداد با تو امروز مرا کار افتاد مشکلی دارم اگر بگشایی بکنم آن چه تو می فرمایی ›› گفت : ‹‹ ما بنده ی در گاه توییم تا که هستیم هوا خواه تو ییم بنده آماده بود ، فرمان چیست ؟ جان به راه تو سپارم ، جان چیست ؟ دل ، چو در خدمت تو شاد کنم ننگم آید که ز جان یاد کنم ››
فروشنده: آریا شاپ
قیمت: 2,000 تومان
درصد :5
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 73 صفحه بعد
RSS