شماره مجوز 155/875309
سریال پر طرفدار جواهری در قصر - یانگوم
جواهری در قصر نام سریالی تلویزیونی است که در سال ۲۰۰۳ توسط کانال امبیسی کره جنوبی تهیه شد .
این سریال از پاییز سال ۱۳۸۵ (شمسی) در ایران ، از شبکهٔ دو سیمای جمهوری اسلامی ایران به روی آنتن رفت. همچنان این سریال از سوی شبکه تلویزیون طلوع در افغانستان نیز با زبان فارسی دوبله شد و پخش آن در تابستان 1386 آغاز شدو تا اوایل سال 1387 ادامه داشت.
شخصیتهای مجموعه و بازیگران:
* لی یونگ ئه در نقش سو یانگوم
* جی جین هی در نقش مین جانگو
* ایم هو در نقش یونگ یُنگ
* هُنگ ری نا در نقش گیومیونگ
* یانگ میگیونگ در نقش بانو هِن
* کیون میری در نقش بانو چویی
* پارک ایون هیه در نقش یون سِنگ
ارتباط تاریخی سریال:
طبق مدارک و شواهد بدست آمده از تاریخچه سلسله یو سون و نیز مدارک پزشکی آن زمان، فردی به اسم یانگ گوم واقعا در تاریخ وجود داشته است.
هر قدر هم که توصیفات کم و مراجع اکثرا مختصر بودهاند. بسیاری معتقدند و به اثبات رساندهاند که یانگ گوم اولین پزشک زن دربار بوده که در طول تاریخ کشور کره از آن پس تا به امروز بهعنوان پزشک امپراتور نیز به کار گرفته شده است. با این وجود عدهای هم به باور یانگ گوم بهعنوان یک تجسم افسانهای ادامه دادهاند. پژوهشگران هنوز بر سر این مسأله که یانگوم یک شخصیت حقیقی است یا تجسمی افسانهای است از زنان بزرگی که در رشد مقام اجتماعی زنان نقشی ایفا کردهاند و نام آنها برای همیشه به فراموشی سپرده شده است به توافق نرسیدهاند. اگر یانگوم یک شخصیت حقیقی باشد ارزش حقیقی کار او وقتی مشخص میشود که بدانیم از آن پس (سال ۱۶۰۰ میلادی) تا به امروز (سال ۲۰۰۷ میلادی) هیچ زنی نتوانسته است به مقام پزشک درباری یا پزشک ریاست جمهوری در این کشور دست یابد[۱].
در ماه اکتبر سال ۲۰۰۷ میلادی مجموعه کامل DVD های این سریال از سوی رییس جمهور کره جنوبی به رهبر کره شمالی طی مراسمی اهدا شد.
مروری بر داستان:
این مجموعه طولانی ۵۴ قسمتی براساس ماجرای واقعی زنی ساخته شده که اولین و احتمالاً تنها زنی است که نامش در تاریخ بهعنوان پزشک خصوصی پادشاه ثبت شدهاست. ماجرا در زمان سلسله جوسون میگذرد زمانی که جامعه مشخصاً سیستم طبقاتی دارد و سنتهای مردسالارانه بر آن حکمفرماست. این دوره از تاریخ هر چند از نظر اقتصادی در وضعیت مساعدی به سر میبرد اما به دلیل درگیریهای داخلی بر سر قدرت میان خانواده سلطنتی و دولت از ثبات سیاسی برخوردار نیست. در میانه این کشمکش و هرج و مرج داستان زندگی دختری نقل میشود که نه از طریق داشتن ارتباط با سران قدرت بلکه از طریق بخشندگی و برخورداری از روحیه شکستناپذیر قصد دارد لقب یانگ گوم (یانگوم) بزرگ را از جانب شخص پادشاه دریافت کند.
والدین یانگ اصالتاً اهل دربار بودهاند. پدرش مامور پادشاه بود که وظیفه اجرای حکم مرگ ملکه با مسموم کردن را به عهده وی نهاده بودند. این واقعه چنان وی را تحت تأثیر قرار داد که از پستش استعفا و پایتخت را ترک کرد. مادرش یک گونگ نو یا دختر قصر بود که در قصر آشپزی میکرد اما متاسفانه شاهد وقوع جرمی از سوی دختر دیگری در قصر شد و آن را گزارش کرد. اما جنایتکاران برای اینکه از سکوت وی در این مورد مطمئن شوند سعی داشتند او را در خارج از قصر به قتل برسانند و بهترین دوست وی را نیز مجبور کردند در این قتل همراهیشان کند اما او با استفاده از زهری که قبلاً استفاده شده بود کارشان را خراب کرد. مادر یانگ تا دم مرگ پیش رفت اما با کمک همسرش که از شهر فرار کرده بود از مرگ نجات یافت و آنها دوباره همدیگر را پیدا کردند. در این زمان شاهزاده که مادرش مسموم شده بود به سلطنت رسید و نخستین کارش انتقام گرفتن از کسی بود که در قتل مادرش دست داشت. در نتیجه دربهدریهای خانواده یانگ آغاز شد. مدام در حال حرکت بودند و هویت واقعیشان را از ماموران دولتی مخفی نگه میداشتند. پس از گذشت چند سال بالاخره پدر و پس از چندی هم مادر یانگ دستگیر و کشته شدند. یانگ در آن زمان شش، هفت سال داشت. آخرین آرزوی مادر یانگ این بود که یانگ در صورت تمایل خودش به قصر برگردد و بزرگترین سرآشپز قصر شود تا از این طریق به کتاب یادداشتهای سرآشپز دست پیدا کند و بیعدالتیهای قصر را در آن بنویسد و به نسلهای آینده منتقل کند.
و اینگونه سفر یانگ کوچک و یتیم آغاز میشود. یک زوج خوش قلب اما از طبقه نسبتاً پایین جامعه سرپرستی وی را به عهده میگیرند.
یانگ در هشت سالگی وارد قصر میشود تا در بخش آشپزی قصر کار کند. در آنجا دوستان و همچنین رقبایی پیدا میکند. وی با چوی گوم جوان که عضو خانواده چوی است هم دوست میشود. چوی گوم که از کودکی تعلیم علم و دانش دیده در آشپزی بسیار ماهر است و قابلیت این را دارد که به بزرگترین سرآشپز تبدیل شود. خانواده چوی از قدرت زیادی در قصر برخوردار است و طی پنج نسل گذشته سرآشپزان بزرگی را در خود پرورش دادهاست. با همین پیش زمینهاست که چوی گوم جوان چنین مسوولیتی را میپذیرد و با کودکیاش وداع میکند. آشپزان قصر همچون زنان پادشاه هستند و نمیتوانند بیاجازه ازدواج کنند.
کنجکاویها و پافشاریهای یانگوم برایش دردسر درست میکند و باعث میشود مدام با بالادستیهایش درگیر باشد. یانگوم از سر اتفاق شاگرد هان (بهترین دوست مادرش) میشود اما هیچ کدام از این ارتباط خبر ندارند. هر چند هان از یانگوم خوشش میآید اما وقتی یانگ از او میپرسد چطور میتواند بزرگترین سرآشپز باشد رابطهشان سرد میشود. قتل مادر یانگوم، هان را نسبت به کسانی که جاهطلبند بدبین کردهاست. او در فهم خواسته یانگوم دچار سوءتفاهم شده و از این پس با او به سردی برخورد میکند. یانگوم طی سالها کار در دربار و با خلاقیتی که دارد به یکی از بهترین آشپزان آنجا تبدیل میشود. در این مدت اتفاقاتی رخ میدهد که یانگوم و هان را به رقبای سرسخت چوی و گام یینگ در آشپزخانه تبدیل میکند.
یانگوم و هان به درجات بالا میرسند و هان بزرگترین سرآشپز قصر میشود. اما هیچ یک از این موفقیتها او را به اندازه وقتی که به ارتباط نزدیکش با یانگ پی میبرد، خوشحال نمیکند. وی پس از سالها افسوس و اندوه برای مادر یانگ میفهمد که بهترین دوستش در تمام این سالها دخترش را در کنار او قرار دادهاست. یانگ و هان خیلی زود متوجه میشوند که طایفه چوی عامل قتل پدر و مادر یانگ بودهاند. متاسفانه چوی شانگ و گوم یینگ نیز میفهمند و به ارتباط میان خودشان پی میبرند و سعی دارند برای خلاصی از گذشته و پوشاندن قتل غیرقانونی یک دختر دربار با هم همراه شوند تا اینکه فرصتی برایشان پیش میآید. پادشاه بر اثر خوردن غذایی که یانگ و هان برایش درست کردهاند بیمار میشود و این دو به اشتباه به مسموم کردن پادشاه و خیانت بزرگ متهم میشوند. با وساطت و کمک مین ژانگ از حکم اعدام نجات مییابند اما به جزیرهای دورافتاده تبعید میشوند.
بر اثر ضعف حاصل از شکنجهها هان در راه سفر به جزیره میمیرد و یانگ که بسیار اندوهگین است چندین بار سعی در فرار دارد. مین ژانگ که از عدمکفایت خود و مرگ هان احساس گناه میکند به دنبال یانگ به جزیره میرود. مین، ژانگ یانگ را قانع میکند که بماند و به دنبال راهحلی باشد.
یانگ که میداند فقط بهعنوان یک پزشک کارآزموده میتواند وارد دربار شود تصمیم میگیرد که پزشک شود. سرانجام با کمکهای مین، خانوادهای که او را به فرزندخواندگی پذیرفته بودند و همچنین دوستان جدیدش دوباره به قصر راه مییابد. از اینجا به بعد به خاطر درگیریهای قدرت در میان خانواده سلطنتی ماجراها کمی پیچیده میشود. یانگ در افشای حق میکوشد، خانواده چوی از هم میپاشد و چوی شانگ خودکشی میکند. سرانجام یانگ به محرم اسرار پادشاه و پزشک مخصوص وی تبدیل میشود. پادشاه مین یانگ را تبعید میکند اما پس از مرگ پادشاه مین و یانگوم با هم ازدواج میکنند. آنها نیز مانند پدر و مادر یانگوم زندگی کولیواری را در پیش میگیرند و هر چند پس از مدتی ملکه از آنها دعوت میکند به قصر بیایند آنها تصمیم میگیرند از سیاست کنارهگیری کنند.
معرفی شخصیتها:
سو یانگوم بازیگر؛ لی یونگ ئه
بانویی باهوش که طبیعتی برونگرا دارد و با این خصلت بهراحتی با آدمهای اطرافش کنار میآید. او به رغم مشکلات زیادی که در قصر متحمل شده همچنان با اراده به اهداف خود پایبند است و دست از تلاش برنمیدارد. با همین اراده محکم است که از ارتکاب به اشتباه هم نمیترسد و خطرهای زیادی را بر خود هموار میکند. آنچه شخصیت وی را از دیگر قهرمانان سریالهای کرهای متمایز میکند این است که به رغم مهربان و خوش قلب بودن انسان است و به همین دلیل ممکن است از عدهای متنفر و حتی نسبت به آنان انتقامجو باشد. انسانی با محاسن و معایب و به عبارت دیگر واقعی و نه انسانی یک بعدی و ساختگی.
مین جانگو بازیگر؛ جی جین هی
مردی تحصیلکرده با ضریب هوشی بالا که تحصیلات قابل توجهاش را با هنرهای رزمی آمیختهاست. او که یکبار توسط یانگوم نجات یافته تحت تأثیر هوش و استعداد یانگوم و میل وافر وی به یادگیری قرار دارد. مین بارها جان خودش را به خاطر یانگوم به خطر میاندازد.
او را میتوان یک جنتلمن واقعی توصیف کرد. او همیشه نگران و مراقب یانگوم است. هر زمان که یانگوم به تکیهگاهی نیاز داشته باشد مین در کنار اوست. وقتی یانگوم را به جزیره میفرستند مین از سمتش استعفا میدهد تا در کنار یانگوم باشد و یا وقتی پروتکل را نقض میکند تا به روستای قرنطینه شده نزد یانگوم برود.
چویی گیومیونگ بازیگر؛ هنگ ری نا
او دختری پرخاشجو، سرشار از جاهطلبی و رقیب همیشگی و سرسخت یانگوم است. هر چند عضو طایفه چوی بهشمار میرود شیوه چوی را قبول ندارد و هنوز راه شخصیاش را پیدا نکرده به هویتی مستقل نرسیدهاست. هوش و استعداد و تواناییهایش اغلب او را با یانگوم شاخبهشاخ میکند و همیشه هم سعی دارد از یانگوم برتر باشد. اما غرور و طبقه اجتماعیاش قضاوتهای او را تحت تأثیر قرار میدهد و همین مساله او را از رقیبش عقب میاندازد. بنابراین برایش راحتتر است که از یانگوم متنفر باشد هر چند که در نهان استقلال و تواناییهای او را تحسین میکند. اما در پایان زمانی که یانگوم او و طایفه چوی را رسوا میسازد غیرمستقیم از یانگوم تشکر میکند که آزادیاش را به وی برگرداندهاست. میشود گفت این دو در شرایطی دیگر میتوانستند دوستان خوبی برای هم باشند.
هان سانگ گونگ- بازیگر؛ یانگ میکیونگ
آدم مستعدی در هنر آشپزی که میتواند در هر غذا عناصر تشکیلدهنده آن را بهراحتی تشخیص دهد. شخصیتی بسیار جدی و دقیق که هیچ چیز نمیتواند مانع رسیدن وی به اهدافش شود. به رغم داشتن طبیعتی لجوج و سرکش، قلبی مهربان دارد که همزمان نقش معلمی سختگیر و مادری مهربان را برای یانگوم ایفا میکند.
چوی سانگ گونگ- بازیگر؛ کیون میری
اهل خانوادهای از طبقه بالای جامعه که از جوانی فوت و فن آشپزی را یاد گرفتهاست. ذاتاً پرافاده و مغرور است و همه چیز را از ورای غرورش میبیند. برای رسیدن به اهدافش دست به هر کاری میزند و تا به مقصودش نرسد دست بردار نیست. هم در افکار و هم در عمل تیز است و بنابراین همیشه یک پله از یانگوم و هان جلوست. میل شدید وی به قدرت و ارتباطات قوی خانوادهاش در دربار سرانجام زندگی وی را به تراژدی مبدل کرد.
--------------------------------
موفقیت در دنیا:
این سریال اولین بار در کره جنوبی از تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۸۲ تا فروردین ۱۳۸۳ (شمسی) از طریق شبکهام.بی.سی این کشور پخش شد و در زمان پخش ، با ۴۷٪ بیننده موفقترین برنامه این شبکه بود.[نیازمند منبع]
جواهری در قصر در بسیاری از کشورهای جهان پخش شدهاست؛ از جمله :افغانستان، ایران ، تایوان ، هنگ کنگ ، مالزی ، سنگاپور ، فیلیپین ، چین ، تایلند ، ژاپن، استرالیا ، آمریکا، روسیه، رومانی و کانادا.
همچنین رو مو هیون رئیس جمهور کره جنوبی در دیدار سال ۲۰۰۷ خود با کیم جونگ ایل همتای شمالی خود نسخه دیویدی این مجموعه را به او هدیه کرد.